
بستیچر – آموزش رایگان زبان انگلیسی با سریال تئوری بینگ بنگ (Big Bang Theory)
ترجمه دیالوگ های سریال تئوری بینگ بنگ
| it is rude but she asked for privacy | بی ادبی هست ولی او (شخصیت پنی) درخواست کرده که اینجا رو ترک کنی |
| Thanks Raj | ممنون راج ( اسم شخصیت سریال) |
| So here is the thing | خب موضوع اینه |
| I was wondering if you could maybe teach me a little physics | داشتم فکر میکردم که شاید بتونی یکم بهم فیزیک یاد بدی |
| A little physics | یکم فیزیک |
| There is no such thing | چنین چیزی نداریم |
| Physics encompasses the entire universe | فیزیک تمام دنیا رو دربرمیگیره (خیلی جامع هست) |
| From quantum particles to supernovas | از ذرات کوانتوم گرفته تا ابراختر |
| From spinning electrons to spinning galaxies | از چرخش الکترون گرفته تا دوران کهکشان ها |
| Yeah, okay, cool, | اره، درسته، خوبه |
| I don’t need the PBS Special | اما من نیاز به برنامه پی بی اس ندارم (یک مستند علمی تخصصی در آمریکا) |
| I just want to know enough | فقط میخوام در حدی بدونم که |
| So I can talk to Leonard about his job | بتونم با لئونارد درباره شغلش صحبت کنم |
| You know like Bernadette does | درست مثل برنادت (شخصیت سریال) که این کار رو میکنه |
| Why can’t Leonard teach you | چرا خود لئونارد بهت درس نمیده؟ |
| Because I want to surprise him | چون میخوام غافلگیرش کنم |
| Can’t you surprise him in some other way | نمیتونی با روش های دیگه ای غافلگیرش کنی؟ |
| For example, I am sure he would be delightfully taken aback | برای مثال، مطمئن هستم که اون خیلی شگفت زده میشه |
| If you cleaned your apartment | اگه تو آپارتمان ت رو تمیز کنی |
| Come on Sheldon this is important to me | بی خیال شلدون، این مورد خیلی برام مهمه |
| Penny, this would be a massive undertaking | پنی، این کار خیلی سخته |
| And my time is both limited and valuable | و زمان من هم محدوده و هم با ارزش |
| They are sitting here playing video games all day | اونا دائم اینجا نشستن و دارن بازی های ویدئویی انجام میدن |
| Okay point | بسیار خب، فهمیدم (قانع شدم) |
کلمات و عبارت های جدید به همراه مثال های کاربردی از دیکشنری لانگمن
| بی ادبی هست
بی ادبی هست که بدون خداحافظی جایی رو ترک کنیم | It is rude
It is rude to leave without a goodbye |
| اما
او درخواست کمک کرد اما دیگه منتظر نموند | But
He asked for help but didn’t wait anymore |
| او
او اهل آمریکا است | She
She’s from USA |
| درخواست چیزی کردن
او درخواست پول کرد | Ask for sth
He asked for money |
| برای
من برای کارم نیازش دارم | For
I need it for my job |
| حریم شخصی
همه نیاز به حریم شخصی دارند | Privacy
Everybody needs privacy |
| تشکر کردن
متشکرم، کارت عالی بود | Thanks
Thanks a lot, you did a great job |
| بسیار خب
حالت خوبه؟ | Okay,
Are you okay? |
| اینجا
من اینجام، صدامو میشنوی؟ | Here
I am here, do you hear me? |
| چیز، مورد
مورد اینه که من ازش متنفرم | Thing
The thing is, I hate her |
| میخوام بدونم
داشتم فکر میکردم شاید بتونی در ریاضیات به من کمک کنی؟ | Be wondering if
I was wondering if you could help me with the math |
| بود
من زود به تخت خواب رفتم | Was
I was in bed early |
| در عجب بودن
او با نگاه به هواپیمای بزرگ در فکر فرو رفت | Wonder
He wondered at the sight of a big airplane |
| تو
تو قصد نداری منو گول بزنی | You
You are not going to cheat me |
| توانستن
میتونم درباره سیاست برای ساعت ها صحبت کنم | Could
I could talk about politics for hours |
| شاید
شاید تو راست بگی | Maybe
Maybe you are right |
| تدریس کردن
من اینجام که بهت فیزیک تدریس کنم | To teach
I am here to teach you physics |
| به من
من رو کاملا می بینی؟ | Me
Do you see me clearly? |
| کمی
من کمی پول نیاز دارم | A little
I need a little money |
| فیزیک
من درس فیزیکم رو در دبیرستان دوست داشتم | Physics
I liked my physics course at high school |
| وجود ندارد
نیازی نیست که درباره اش صحبت کنیم | There is no
There is no need to talk about it |
| اینچنین
تو خیلی بچه خوبی هستی | Such
You are such a nice guy |
| شامل شدن
جلسه شامل نقطه نظرات متفاوتی میشد | Encompass
The meeting encompassed different range of viewpoints |
| کامل
کل دنیا از انرژی تشکیل شده | Entire
The entire universe is made of energy |
| دنیا
دنیا این قدر بزرگ هست که نمیتونیم تصور کنیم | Universe
The universe is so huge that we can’t imagine |
| کوانتوم، انرژی نظریه کوانتوم خیلی مشهوره | Quantum
Quantum theory is very well-known |
| ذره
ذرات گرد و غبار رو میشه همه جا پیدا کرد | Particle
Dust particles can be found anywhere |
| ابراختر، انفجار ستاره در حال افول که نور زیادی دارد
من افول یک ابراختر را در آسمان دیدم | Supernova
I have seen a Supernova collapse in the sky |
| چرخیدن
لباس ها به سرعت در ماشین لباس شویی میچرخیدند | Spin
The clothes were spinning fast in the washing machine |
| الکترون
الکترون ها بار منفی دارند | Electron
Electrons have negative charge |
| کهکشان
کهکشان گروهی ستاره بزرگ هست که جهان رو تشکیل دادند | Galaxy
Galaxy is a group of large stars that make up the universe |
| با مزه، با حال
یک قسمت با حال در فیلم بود | Cool
There is a cool scene in the movie |
| نیاز نداشتن
من به تو در زندگی نیاز ندارم | Don’t need
I don’t need you in my life |
| خاص
ما جای خاصی در کلاس برای خواندن کتاب داریم | Special
We have a special place in the class for reading books |
| من
من نمیذارم بری | I I am not gonna let you go
|
| فقط
من تنها ازت میخوام که کارها رو انجام بدی | Just
I just want you to do the tasks |
| خواستن
از من میخوای که انجامشون بدم؟ | To want
Do you want me to do it? |
| دانستن
میدونم که اون نمیاد | To know
I know he is not coming |
| کافی
من پول کافی دارم که محصولات رو بخرم | Enough
I have enough money to buy the products |
| بنابراین
بنابراین، تو اهل ایران هستی | So
So, you are from Iran |
| توانستن ( فعل کمکی زمان حال و آینده)
میتونی به من انگلیسی یاد بدی؟
| Can
Can you teach me English? |
| صحبت کردن
آیا با غریبه ها به راحتی صحبت میکنی؟
| To talk
Will you talk to strangers easily? |
| درباره
درباره من چی میدونی؟ | About
What do you know about me? |
| مال او
الکس رو میشناسی؟ مهارت او در زمینه فناوری اطلاعات عالیه | His
Do you know Alex? His skill is amazing in IT |
| شغل
آیا هیچ جای خالی شغلی داری؟ | Job
Do you have any job vacancies? |
| مانند
میتونی مثل من تقلید کنی؟ | Like
Can you imitate like me? |
| انجام دادن
لطفا محاسبات رو برای من انجام بده | Do
Please do the math for me |
| چرا
چرا درباره اش این قدر ناراحت هستی؟ | Why
Why are you so sad about it? |
| چراکه
من حقیقت رو مدونم چرا که درباره اش شنیده ام | Because
I know the truth because I heard it |
| شگفت زده کردن
من قصد دارم شگفت زده اش کنم برای هدیه تولد | Surprise
I am gonna surprise him for the birthday gift |
| برخی
من کمی شکر برای کیک لازم دارم | Some
I need some sugar for the cake
|
| دیگری
دیگر افراد با من مخالف هستند | Other
Other guys disagree with me |
| راه و روش
یک راه برای انجام کار استفاده از ماشین حساب هست | Way
One way to do the task is by calculator |
| برای مثال
روش های خرید متفاوت هستن برای مثال میتونی آنلاین خرید کنی | For example
Methods of purchase are different. For example, you can buy online |
| یقینا
من یقین دارم که حق با تویه | Sure
I am sure you are right |
| خواستن
من شاد میشم اگه به من واقعیت رو بگی | Would
I would be happy if you told me the truth |
| شاد
روز شاد و خوبی هست برای رفتن به پیکنیک | Delightful
Here is a delightful day to go on a picnic |
| متحیر شدن
او از جواب من شگفت زده شد | Be taken aback
He was taken aback by my response |
| اگر
اگر درس بخوانی میتونی امتحاناتت رو قبول بشی | If
If you study, you will pass your exams |
| تمیز
آیا کف زمین رو برای من تمیز میکنی؟ | Clean
Will you clean the floor for me? |
| آپارتمان
آپارتمان من طبقه 4 است | Apartment
My apartment is on the 4th floor |
| بی خیال
بی خیال پسر، بیا انجامش بدیم | Come on
Come on boy, let’s do it |
| این هست
این آنا خواهر بزرگ من هست | This is
This is Anna, my older sister |
| مهم
من کارهای مهم تری برای انجام دادن دارم | Important
I have more important tasks to do |
| خیلی بزرگ
زنگ خیلی بزرگه، وزنش بیش از 10 تن هست | Massive
The bell is massive weighing over 10 tons |
| کار سخت
شروع کسب و کار میتونه خیلی کار پرریسک سختی باشه | Undertaking
Starting a business can be a risky undertaking |
| مال من
دستام الان خیلی کثیف هستن | My
My hands are dirty now |
| زمان
زمان مثل طلا است | Time
Time is money |
| هر دو
من هم گیتار و هم ویولون دوست دارم | Both
I like both the guitar and the violine |
| محدود
انتخاب های من کاملا محدود هست | Limited
My choices are quite limited |
| با ارزش
من آنتیک های با ارزشی اونجا دارم | Valuable
I have valuable antiques there |
| آنها
آیا اونا افراد خوبی برای گپ زدن هستند؟ | They
Are they nice people to talk to? |
| نشستن
آیا روی صندلی میشینی؟ | Sit
Will you sit on the chair please? |
| اینجا
بیا اینجا پسر، چرا اینقدر جدی هستی؟ | Here
Come here boy, why so serious?
|
| بازی کردن
میدونی که چجوری مورتال کمبات بازی کنی؟ | To play
Do you know how to play Mortal Kombat? |
| بازی ویدئویی
عصر جدیدی از بازی های ویدئویی هست | Video game
There is a new era of video games |
| تمام روز
من دارم تمام روز به او فکر میکنم | All day
I am thinking about her all day |
| خب متوجه شدم
خب، فهمیدم، هر چی در توان دارم انجام میدم که ازش مراقبت کنم | Okay point
Okay point, I will do what I can do to protect her |

نکات زمان حال کامل استمراری