بستیچر – آموزش رایگان زبان انگلیسی با تام هنکس در فیلم (Forrest Gump)
** خوش اومدین به بستیچر، مرجع تخصصی آموزش زبان انگلیسی با فیلم، انیمیشن، سریال و موسیقی **
توی این ویدئو قسمت هایی از فیلم متفاوت و زیبای فارست گامپ (Forest Gump) رو براتون آماده کردم و کلمات و اصطلاحات و نکات گرامریش رو دونه دونه بررسی کردم.
* این فیلم در سال 1994 ساخته میشه و جایزه های زیادی در اون سال میبره از جمله اسکار بهترین بازیگر مرد که تام هنکس بوده و بهترین فیلم جشنواره رو هم به خونه میبره
* ویدئو 2 بار براتون پخش میشه، بار اول دقت کنید که مطلب کلی داستان رو بفهمین به کمک زیرنویس انگلیسی و بار دوم من میام و یکی یکی کلمه های جدید و نکات گرامری رو توضیح میدم با مثال
* دیالوگ رو براتون کامل به فارسی میذارم در وب سایت و تلگرام
** کلمات جدید به همراه مثال های ساده رو میتونین در وب سایت ببینین به صورت جدول بندی و مرتب
ترجمه دیالوگ به فارسی از زبان انگلیسی
Do you want a chocolate? | یه شکلات میخوای؟ |
I could eat about a million and a half of these | من میتونم یک میلیون و نیم از اینا رو بخورم |
My mama always said life was like a box of chocolates | مادرم همیشه میگفت که زندگی شبیه به یک بسته شکلاته |
You never know what you’re gonna get | هیچ وقت نمیدونی قراره چه اتفاقی برات بیوفته |
Those must be comfortable shoes | اونا حتما کفش های راحتی هستند |
I’ll bet you could walk all day in shoes like that and feel a thing | شرط میبندم (یقین دارم) که میتونی کل روز با این جور کفش ها راه بری و هیچی حس نکنی (اشاره به راحت بودن کفش ها) |
I wish I had shoes like that | کاش کی منم از این کفش ها داشتم |
My feet hurt | پاهام درد میکنن |
Mama always said there’s an awful lot you could tell about a person by their shoes | مادرم همیشه میگفت که میتونی درباره شخصیت آدم ها خیلی چیزها بدونی با نگاه به کفش هاشون |
Where they’re going | اینکه کجا ها میرن |
Where they’ve been | اینکه کجا ها بودن |
I’ve worn lots of shoes | من کفش های زیادی پوشیدم |
I bet if I think about it really hard, I could remember my first pair of shoes | شرط میبندم اگه درباره اش خیلی فکر کنم میتونم اولین جفت کفش هامو به یاد بیارم |
Mama said they’d take me anywhere | مادر میگفت که اونا (کفش ها) منو همه جا میبردن |
کلمات جدید به همراه کاربرد آنها در جمله با مثال
To want
I want to meet you soon | خواستن
میخوام تو رو بزودی ببینم |
Chocolate
I have bought a bar of chocolate | شکلات
من یک بسته شکلات خریدم |
Could
I could run across the lake for 40 mins | توانستن ( فعل کمکی)
میتونم به مدت 40 دقیقه کنار رودخونه بدوم |
To eat
Have you eaten something? | خوردن
چیزی خوردی؟ |
About
I like to know about you | درباره
دوست دارم درباره تو بدونم |
A million
I need a million dollars | یک میلیون
یک میلیون دلار پول نیاز دارم |
And
I am fine and you? | و
من خوبم و تو چطور؟ |
Half
It is half time in the game | نیمه
نیمه اول مسابقه است |
These
These shoes are mine | این ها
این کفش ها مال منه |
My mama
My mama is a nurse | مادرم
مادرم پرستار است |
Always
I always go to the gym on Sundays | همیشه
من همیشه یکشنبه ها باشگاه میرم |
To say
I need to say something important to you | گفتن
باید چیزی مهم درباره تو بگم |
Life
It is a matter of life and death for me | زندگی
این مسئله زندگی و مرگ برای من است |
Was
I was tired yesterday | بود
من دیروز خسته بودم |
Like
I like to see the files | دوست داشتن
دوست دارم این فایل ها رو ببینم |
Box of
I need 2 shoe boxes | جعبه
من 4 تا جعبه کفش نیاز دارم |
Never
I never understood his life style | هرگز
من هرگز سبک زندگی او را دوست نداشتم |
To know
Did you know that Tom Hanks won an Oscar for Forrest Gump movie? | دانستن
میدونستی که تام هنکس بخاطر فیلم “فارست گامپ) اسکار گرفته |
What
What are you talking about? | چه چیزی
داری درباره چی صحبت میکنی؟ |
You are gonna (going to)
Are you going to meet him? | تو قصد داری
آیا قصد داری که اونو ملاقات کنی؟ |
To get
I got a degree in English teaching | گرفتن، به دست آوردن
من مدرک آموزش زبان گرفتم |
Those
Those trees are beautiful in the spring | آنها
آن درختان در بهار زیبا هستند |
Must be
You must be tired and hungry | باید باشند
تو باید خسته و گرسنه باشی |
Comfortable
Do you like to have a comfortable chair? | راحت
دوست داری که صندلی راحتی داشته باشی؟ |
Shoes
I bought a new pair of shoes | کفش ها
من جفت جدید کفش خریدم |
I’ll bet
I’ll bet you will win the game | شرط می بندم ( یقین دارم)
یقین دارم که تو بازی رو می بری |
To walk
I like to have a walk in the park | راه رفتن، قدم زدن
دوست دارم که در پارک قدم بزنم |
All day I have been working all day long | تمام روز
من تمام روز داشتم کار میکردم |
That
That is my son, Michael | که، آن
اون پسرم مایکل هست |
To feel
I feel happy for myself | احساس کردن
من برای خودم احساس شادی میکنم |
A thing
Do you hear a thing? | هیچی
هیچی میشنوی |
I wish I had
I wish I had a million dollars | کاشکی داشتم
کاشکی یک میلیون داشتم |
Feet (plural of foot)
He has quite large feet | پا ها
او پاهای کاملا بزرگی دارد |
Hurt
Your comments really hurt me | صدمه زدن
نظرات تو کاملا به من آسیب میزند |
There is
There is a pen in the bag | آنجا هست
خودکاری در کیف است |
An awful lot
I have an awful lot of these toys | خیلی زیاد
من از این اسباب بازی ها خیلی دارم |
To tell
The detective can tell a lot by looking at his eyes | گفتن
کارآگاه میتونه خیلی چیزها با نگاه به چشم هش بفهمه |
Person
The person doesn’t have any friends here | شخص
این شخص هیچ دوستی اینجا نداره |
By
I went there by bus | بوسیله
من با اتوبوس به اونجا رفتم |
They
They must be nice people to talk to | آنها
حتما از صحبت با این افراد لذت میبری |
To go
Did you go on a trip last week? | رفتن
آیا هفته پیش سفر رفته بودی؟ |
Have been
Have you ever been to Italy? | بوده ای؟
آیا تا به حال ایتالیا بوده ای؟ |
To wear
I have worn a new pair of glasses | پوشیدن
من یک جفت عینک جدید می پوشم |
Lots of
I have made lots of failed attempts to win the game | تعداد زیادی
من تلاش های ناکام زیادی برای بردن بازی کردم
|
To think
Please think about my idea | فکر کردن
لطفا درباره نظر من فکر کن |
Real hard (also really hard)
I want to try real hard for my exams | به سختی
میخوام که به سختی برای امتحان هایم تلاش کنم |
To remember
I remember my high school days vividly | به یاد آوردن
من روزهای دبیرستانم را به روشنی به یاد دارم |
First
I want to see my first video I uploaded | اولین
میخوام اولین ویدئویی که آپلود کردم رو ببینم |
Would
I would like to meet new guys in the party | خواستن در آینده و گذشته
دوست دارم که افراد جدیدی در مهمانی ملاقات کنم |
Anywhere
Have you seen my keys anywhere? | هر جا، جایی آیا کلید های من رو جایی دیدی؟ |